عرفان و فاطمه
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست این قافله از قافله سالار خراب است اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |
- آواره رفــاقـــت
- عـــاشـــق تـــنـــهـــا
- عــشــق بــرا زنــــدگـــی
- مـــــــــــطــــــــــالــــــــــب عـــــــــاشقانه
- I LOVE YOU
- دفتر زندگی
- bmw123456789
- ردیاب ماشین
- جلوپنجره اریو
- اریو زوتی z300
- جلو پنجره ایکس 60
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
::.
عـــــــــــش
<-PollItems->
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 10929
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1
کد این آهنگ